-
بیسُّ نُ
1394/06/25 01:11
داشتم به این موضوع فکر می کردم که اگه من از نظرِ مکانی دُ گزینه برای زندگی داشتم. یک- هوای سرد دُ- هوای گرم من کدوم رو انتخاب می کردم. بدون فکر گزینه سرد رو انتخاب کردم (دقت کنید:" کردَم" به گذشته مربوط میشه که یعنی من تصمیم گیری هام سر و ته نداره و ممکنِ به مرورِ زمان دچارِ تغییر بشه). حالا چرا سرد؟! چون...
-
بیسُّ هَش
1394/06/23 21:54
قرار نبود همچین اتفاقی بیوفته. میشه گفت تقریبا پدرم در اومد تا بگذرونمش. سیگارِ لا مصب بعد از هَش سال برای اولین بار به مدت پونزَ روزِ که رو لبم نیومده. شدت عذابی که واس کنار گذاشتنش داشتم اینقدر زیاد بوده که فک نکنم حالا حالاها برگردم سراغش (نکته اینجاست که من ترجیح میدم برگردم ولی بدنم پسِش می زنه). فقط یه سری...
-
بیسُّ هف
1394/06/21 23:55
شادی ها را به دیوارِ سخره آویختند. گویا گریزی نیست.این دیوار زیر دست معماری نادان، تا ثریّا می رود.
-
بیسُّ شیش
1394/06/21 20:02
موزیکی که منو یاد تاریکی شب و صدای بلند همخونی چندتا رفیق مست می ندازه.
-
بیسُّ پنج
1394/06/20 23:17
این پُست به دلیل تغییر عقیده شخصی پاک شد.
-
بیسُّ چار
1394/06/20 22:18
کنجکاوم ببینم چجور آدمی هستی؟! خزنده
-
بیسُّ سِ
1394/06/20 14:00
- نمی خوابم. + چرا؟! - بالش با گل صورتی می خوام.
-
بیسُّ دُ
1394/06/20 00:57
وقتی خیلی چیزارو قبول کنی، مرز بین خوبی و بدی از مو باریکتر میشه.
-
بیسُّ یک
1394/06/19 16:51
زشت مثل توکو... . Eli Wallack توی فیلم The Good,The Bad, And The Ugly .
-
بیس
1394/06/19 03:23
جایی میان ذهن من و تو هزاران الزام نادانسته می لولند. هزاران پایبندی. هزاران اصل بی خود. هزاران خوبِ مسخره و ما ایستاده در انتظار یک خوشیِ بی پایانیم. جایی که هزاران پوزخند، می رقصند.
-
نوزٌَ
1394/06/18 18:21
kilo two bravo
-
هیجدَ
1394/06/18 01:58
یه نیگا به زمین می کنه. سرش رو آروم بالا میاره و به آسمون نیگا می کنه. اون می دونست. اون از جنگ خبر داشت. همیشه بین اون دو تا تضادی که تو وجودش بود جنگ بود. هیچوقت از بین اون دو نفر نتونست کسی رو انتخاب کنه. انتخاب کردن هر کدوم از اونا خیلی چیزا رو از دستش می گرفت. وقتی کسی به خاطر از دست رفتن چیزی انتخاب نکنه یه آدم...
-
هیودَ
1394/06/18 01:18
تنها چیزی که از کتاب دین و زندگی دبیرستانم تو یادم موندِ یه بیت شعرِ. شاید این بیت به نظر مذهبی بیاد ولی نیست. شاید شاعرش هم ندونه چه حرفایی رو تو این بیت زده. توبه بر لَب، سبحه در کَف، دل پر از شوق گناه معصیت را خنده می آید ز استغفار ما
-
شونزَ
1394/06/17 12:26
من باید برگردم سر کارم. باید برگردم توی اون لعنتی. بیشتر از قبل.
-
پونزَ
1394/06/15 16:35
میکائیل یه نگاه مارگریت می کنه و بهش میگه: برگها رو می بینی دارن میان پایین. حسشون می کنی چطور دارن جدا می شن از درخت. اونجوری که ما اونارو می بینیم انگار که به هیچ صدای میان پایین. ولی من می دونم که اگه نزدیک گوشم یکی از اون برگها جدا بشه، صدای بلندی می شنوم. صدای جدایی رو کسی نمی شنوه، ولی خیلی بلندِ. اگه قرار بود...
-
چاردَ
1394/06/05 20:29
اینکه بعد از قریب به سِ سال و خورده ای من به بیماری سرما خوردگی دچار شدم حس یه شکست بزرگ رو بِم میده. دست خودم نیست. ترجیح می دادم حالا حالا ها این اتفاق نیوفته. یه جورایی دلم می خواست تو این زمینه رکورد دار باشم، هر چند آخرین رکورد زمانی رو نمیدونم دستِ کیه. ولی خُب حس خوبش که واسِ خودم می مونه. در ضمن، آبریزش بینی...
-
سیزدَ
1394/06/03 03:30
چرا نمی خوابم؟! چی عوض شده؟! نکنه روزا خوابم؟! یه رازی باید باشه. یه چیزی که من ازش خبر ندارم. یه راز رو یه نفر باید بدونه. اگه من نیستم، پس کیه؟!
-
دوازدَ
1394/06/01 22:58
"اسم" خیلی مهمِ. زیاد مهمِ. نسل جدید با ته مایه تأسف هر اسمی که متفاوت باشه رو واسِ بچشون انتخاب می کنن، بدون در نظر گرفتن عواقبش. تفاوت هم حدی داره عزیز من. اینجا جا داره تأکید کنم رو اسم پسرا. اسم پسر باید اُبهت داشته باشه، که آقازاده وقتی بزرگ شد و خواست مدیر یه جایی بشه، اسمش مو به تن آدم سیخ کنه. به...
-
یازدَ
1394/05/26 20:17
گاهی بین بودن و نبودن، رفتن و اومدن رو انتخاب می کنم.این اخلاق بد رو اعصابِ خودمِ. ولی خُب، باید خودم رو تحمل کنم، چون تنها کسی ام که می تونه این کار رو انجام بده.
-
دَ
1394/05/25 23:06
به نام تو شروع شد... تمام این سقوط اجباری.
-
نُ
1394/05/25 22:57
این قسمتی از زندگیه منِ در حال حاضر. باید قبولش کنم. آدم باید از پس مشکلات بر بیاد،آره، مخصوصا این مشکلی که من دارم. هر شب این مشکل رو تو دستم می گیرم و یه نیگا بِش می ندازم. به اینکه تاریخ انقضاش نگذشته باشه.اوهوم، کنسرو رو میگم.شام هر شب. برید پای مادرتون رو ببوسید.
-
هَش
1394/05/24 22:07
اینا شونه اس، باسکول نیست... .بی خیالش شو.
-
هَف
1394/05/24 22:01
بس کن مرا ... .
-
پنج
1394/05/22 21:45
بیا مرا ... ماساژ بده.
-
چار
1394/05/21 23:22
I can't tell you why i'm breaking down Anathema-lost control
-
دُ
1394/05/20 22:37
به نظر من سایت بلاگفا یه عذر خواهیِ رسمی به من بدهکارِ، مطالب مهمی نوشته بودم.
-
یک
1394/05/20 22:29
- ببخشید، ولی من آدم کله خری هستم. = یکی باید جلوی این کله خریت رو بگیره خب. - ولی من از کله خریم همیشه سود کردم ... .
-
صفر
1394/05/16 23:19
Start