اینکه قبل از ورود از یه دری باید یه نفر ی باهات چونه بزنه که :" شما بفرمایید، نه شما بفرمایید" گیجم می کنه. چند روز پیش با همچین فردی برخورد داشتم، توی محلِ کارم. توی محل کار من دری وجود نداره، حداقل فعلن. ما از پیاده رویِ زمینی که قرار بود کارمون رو توش انجام بدیم رد می شدیم. یه فاصله صَد متری بود که باید ازش می گذشتیم. تصور کنید که تو این صد متر بعضی جاها به علت خرابی، پیاده رو باریک تر می شد. قبل از هر باریک شدن به من تعارف زده میشد که: بفرمایید. طوری که من تصمیم گرفتم قبل از اینکه دستِ راستش رو برای راهنمایی من دراز کنه و از کلمه بفرمایید استفاده کنه من خودم این موضوع رو حل کنم و تونستم بدون کمک اون فرد از پسِش بر بیام و خیلی سریع از اون موقعیت می گذشتم.
قبول دارم،گاهی برای احترام نیازِ ولی چونه زدن نمی خواد. من بعضی وقتا می بینم دُ نفر حدود سِ دقیقه سرِ این موضوع پشتِ یه در می مونن. اینجور مواقع من تنها کاری که می کنم دستم رو میذارم پشت طرف و آروم هُلش میدم که بره و چونه نزنه و اگه یک لحظه حس کنم که مقاومت می کنه خودم میرم. به طورِ کلی از تعارف زدن بدم میاد. حتی خیلی اوقات این موضوع موجبِ عکس العمل بعضی از افراد شده (افرادِ نزدیکتر) مثلا موقع غذا خوردن. من قبلش از طرف می پرسم که: چیزی می خوری سفارش بدم؟! میگه: نه. بعدش که غذا خوردنم رو شروع می کنم بر میگرده میگه: یه تعارف بزنی بد نیس. تنها کاری که انجام میدم اینه که صاف تو چشاش نگاه کنم و به غذا خوردنم ادامه بدم. فهمیدنِِ این افراد سختِ.