صدُ چاردَ

از آدمایِ ضعیف باید فاصله گرفت. البته بعضیا شاید بمونن و کمک کنن ولی نظر من اینه که اگه فاصله گرفتن از اون شخص اون رو قوی تر نکنه پس موندن کنارش و کمک کردن بهش فقط یه مُسکن محسوب میشه. بعضی از پسرا فکر می کنن باید دختری که باهاش در ارتباطن ضعیف باشه. چرا؟ چون پسر بتونه تسلطِ کافی داشته باشه و جالبیش اینه که بعضی دخترا این موضوع رو به راحتیِ هرچه تمام تر قبول کردن. یعنی می خوان ضعیف باشن و دنبالِ کسی می گردن که اونارو کنترل کنه. در موردِ اینکه پسرایِ ضعیف هم همچین عکس العملی دارن صحبت نمی کنم چون ارزشش رو نداره. نمی دونم چرا. چرا باید یه نفر بخواد طوری باشه که ترجیح بده تحت کنترل باشه(البته دسته بندی های مختلفی از جمله افراطی، نیمه افراطی و متوسط داره). همین خودِ من، چند سال پیش با یه دختری دوس بودم که دقیقا همین رو می خواست. از اینکه من کنترلش کنم و بهش بگم اینکار رو کن و اینکار رو نکن لذت می برد و من این موضوع رو درک نمی کردم. به این نتیجه رسیدم اون شخص آدمِ ضعیفی هستش و نیاز داره یکی دیگه براش تصمیم بگیره و من به هیچ عنوان با همچین موضوعی نمی تونم کنار بیام. هر آدمی برایِ زندگی خودش طبق یه سری اصولِ هماهنگ شده(حالا یا با خودش یا تو یه رابطه) باید تصمیم بگیره. 

از افرادی که دائمن غمگینن و ناله می کنن باید فاصله گرفت. همین خودِ من، تو این بلاگ زیاد غر زدم ولی معمولا این موضوع رو به زندگیِ روزمره ام نمی کشونم. من خیلی راحت می تونم به مدتِ زیادی خوش بگذرونم. یه سری افراد هستن که تا باهاشون شروع می کنی به صحبت کردن شروع می کنن به ناله کردن. زمین و زمان رو به فحش می کشن تا فلان بدبختیِ خودشون رو توجیه کنن. چیزی که تویِ کشورمون خیلی خوب باب شده. قبلنم گفته بودم، هر بدبختی ای که یه شخص الان داره حاصلِ دو کلمه "بد" و " بخت" نیست بلکه حاصلِ تصمیمات اشتباهِ همون شخص در گذشته هستش. 

بگذریم، اینارو فقط واسِ این گفتم که اگه اینجوری هستی دیگه اینجوری نباشی. چون قیافت شبیه بازنده ها میشه. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.